کد مطلب:41785 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:135

طلحه و زبیر











نخستین بیعت كنندگان طلحه و زبیر بودند، آنها گفتند: با تو بیعت می كنیم به شرط آنكه در كار خلافت و زعامت شریك تو باشیم. گفتم: نه (این را نمی پذیرم) اما در قوت و نیروی كار با من شریك باشید و در هنگام ضعف و ناتوانی یار و مددكار. آنها پذیرفتند و بیعت كردند و اگر خودداری هم می كردند وادارشان نمی ساختم، چنانچه هیچ كس را مجبور نكردم.

طلحه به حكومت یمن دل بسته بود و زبیر به امارت عراق چشم داشت. آن دو هنگامی كه دانستند كه پست حكومت به آنها نخواهم داد، به بهانه عمره رخصت سفر خواستند كه در واقع آغاز خدعه و نیرنگشان بود. سپس به عایشه پیوستند و او را كه دل از دشمنی من آكنده داشت به جنگ با من برانگیختند....

عایشه كسی بود كه در میان مردم نفوذ كلمه داشت و بیش از هر كس دیگر حرف او خریدار داشت گرفتاری من اینت بود كه دچار چنین كسی شده بودم و نیز به زبیر، دلیرترین مردم و نیز طلحه دشمنترین مردم با من و به یعلی بن منبه كه با درهم و دینار فراوان خود به یاری آنان شتافت (و اموال خود را به پای آنها ریخت).

به خدا سوگند اگر كارها سامان پذیرد (و فرصت پرداختن به امور فراهم شود) اموال او را (كه به ناحق گرد آورده است) به بیت المال بر می گردانم.عبیدالله بن عامر آنها را به بصره فرا خواند و به آنان وعده كرد كه مردان جنگجو

[صفحه 341]

و اموال (بی حساب) در اختیارشان بگذارد.

نقش عایشه ابتدا كم رنگ می نمود و به نظر می رسید كه طلحه و زبیر او را به میدان قتال كشانده باشند، اما ناگهان وضع تغییر كرد و معلوم شد عایشه محور و فرمانده اصلی جنگ است و طلحه و زبیر به فرمان او می جنگند! (طلحه و زبیر گناه بزرگی مرتكب شدند). چه گناهی بزرگتر از اینكه زنان خود را در خانه های امن خود نگاه داشتند و همسر رسول خدا(ص) را از خانه اش بیرون كشیدند و پرده حجاب او را كه خدای متعال بر او پوشانده بود دریدند؟!

آن دو به انصاف رفتار نكردند و بر خدا و رسولش ستم روا داشتند.

سه خصلت است كه بازگشت آن دامن گیر خود مردم است:نخست آنكه خدای متعال فرمود: ای مردم! بدانید كه سركشی و ظلم شما تنها به زیان خود شماست.[1] .

دوم: پیمان شكن تنها علیه خود پیمان می شكند.[2] .

سوم: مكر و نیرنگ بدكار جز اهل آن را فرو نمی گیرد و به نیكان ضرر نمی رساند.[3] .

اینك این طلحه و زبیراند كه در برابر من هم سركشی كردند و هم بیعت شكستند و هم به نیرنگ با من دست زدند و سرانجام كار آنها همان شد كه خدای متعال فرموده است.

قال علی (ع):... فكان اول من بایعنی طلحه و الزبیر فقالا نبایعك علی انا شركاوك فی الامر، فقلت: لا ولكنكما شركائی فی القوه و عونای فی الهجز فبایعانی علی هذا الامر و لو ابیالم اكرههما كما اكره غیرهما و كان طلحه یرجوا الیمن و الزبیر یرجوا العراق

[صفحه 342]

فلما علما انی غیر مولیهما استاذنانی للعمره یریدان الغدر فاتبعا عائشه و استخفاها مع كل شی فی نفسها علی....

فمنیت باطوع الناس فی الناس: عائشه بنت ابی بكر و باشجع الناس الزبیر و باخصم الناس طلحه و اعانهم علی یعلی بن منبه باصواع الدنانیر و الله ائن استقام امری لاجعلن ما له فبئا للمسلمین

.... و قادهما عبیدالله بن عامر الی البصره و ضمن لهما اموال و الرجال فبینا هما یقودآنهااذا هی تقودهما! فاتخذاها فئه یقاتلان دونها، فای خطیئه اعظم مما اتیا؟! اخراجهما زوجه رسول الله (ص) من بیتها فكشفا عنها حجابا ستره الله علیه وصانا حلائلهما فی بیوتهما و لاانصفا الله و لا رسوله من انفسهما. ثلاث خصال مرجعها علی الناس. قال الله تعالی:... فقد بغیا علی و نكثا بیعتی و مكرانی....[4] .

[صفحه 343]



صفحه 341، 342، 343.





    1. (یا ایها الناس انما بغیكم علی انفسكم) سوره یونس (10:10).
    2. (فمن نكث فانما ینكث علی نفسه). سوره فتح (10:48).
    3. (و لا یحیق المكر السیی الا باهله). سوره فاطر(41:35).
    4. كشف المحجّه، ص 182.